سبزترین عشق دنیا

آرزو سلامتی برای تمام دوستان دارم و هدف از ایجاد این ویبلاک , شریک ساختن حرف های که خوشی و غمهای زندگی ام را دربر دارد میباشد

سبزترین عشق دنیا

آرزو سلامتی برای تمام دوستان دارم و هدف از ایجاد این ویبلاک , شریک ساختن حرف های که خوشی و غمهای زندگی ام را دربر دارد میباشد

داستان کوتاه ...

 زندگی راه را آنقدر کوتاه نشان میده که یه وقت خودم را وادار به این 


میکند که ذره ای به آن باور نداشته باشم و هر چیزی که نزد خود دارم 


آنرا عمر کوتاه بنگرم ...    


یگانه باور که من را باور میده همون اعتماد به نفس خودم بوده چون 


وقتی میشد که خودم را فراموش میکردم و با خود میگفتم من کی ام ؟ 


آیا من کسی ام که به خود چیزی انجام بدم؟ خوب دیگه این حرفا بود


که باورم را قوی ساخت و ذره ذره را به بزرگی که خودم به آن تعجب 


میکنم تبدیل کردم و خدا را شکر گذار ام که در هر لحظه ای که دچار 


نابسامانیها و مشکلات زندگی گردیده ام منو تنها نگذاشته و خیلی زیاد 


شکرگذار ات هستم یا الله ج... 

 


زندگی را وقتی میخاستم از نو شروع کنم آنطور که میخاستم کاملاً با 


حالت امروزی ام فرق داشته باشه ... میتونستم اما نشد ...  


زندگی را وقتی میخاستم از خود جدا کنم آنطور که میخاستم خودم را با 


زندگی تمامی ببخشم ... میتونستم اما نشد ... 


زندگی را وقتی میخاستم آنچه هست پیش ببرم آنطور که از گذشته تا 


حال ادامه دارد به پیش ببرم ... میتونستم اما نشد... 

 

چرا باید این همه را من تحمل کنم آیا باز هم از ذات که منو تو را آفریده 


با این همه ... شکرگذار بود؟          


آری اون میدونه که تو کی هستی و باید چه را در سر زندگی ات قرار 


بده و به هر نکته باید باور داشته باشی و این باوری خوده از دست 


ندهی .... 


وقتی به همه خودی خود باور پیدا کردم ... و هر حالت را جز اینکه از 


طرف الله ج است قبول دانستم ... باز هم وقتی میشد که نمیدوستم 


چرا این همه را باید قبول کنم ؟ 

 

***********************************************


زندگی راه را چقدر وسیع بر مان نشان میده آیا واقعاً بیننده اصلی زندگی ما هستیم ؟


آیا واقعاً زندگی برای ما است؟ 


فقط لحظه با نوشتن این کلمات سکوت در درون خود اختیار کردم و فکری کوتاه لحظه ای را برام


نشان داد که واقعاً برین تصور من را انداخت که وجود خودرا , باور هایم را و بالاخره تمام هست و

 

بودم را یه سری نگاه کردم و واقعاً دریافت که نباید هرگز یه ثانیه ای از دربار الله ج نا امید نشد 


هر لحظه را به شادمانی کامل بر این فکر که من خدای خودو دارم که هر لحظه با من است 


سپری کرد و لحظه های واقعی را برای یک کلمه بنام زندگی بخشید ..........





ادامه دارد ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
غزاله 1391,04,20 ساعت 12:37 ب.ظ http://abright-night.blogfa.com

به به مبارک باشه!
اینا اومدن بالای صفحه.
موفق باشید.

سلام غزاله جان قند

خیلی وقت شد که هیچ ازت احوالی ندارم امیدوارم که صحت مند باشی ان شالله ...
فقط میخام همیش سربلند و کامیاب و خوش و خوشحال باشی همیش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد